trepidation, agitation, apprehension, anguish, anxiety, angst, fear and trembling, disquietude, perturbation
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
اضطراب او را از درون میخورد.
Anxiety is gnawing him (from within).
اضطراب او هر ماه شدیدتر میشد.
Her anxiety mounted month by month.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اضطراب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اضطراب