ترس به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
بیم، خوف، باک، واهمه
فونتیک فارسی
tars
اسم
fear, dread, fright, terror, fearfulness, horror, panic, phobia
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- ترس بی‌انگیزه
- free-floating fear
- دشمنی‌های ناشی از ترس
- enmities issuing from fear
- تجربه اغلب ترس ما را از ناشناخته‌ها تخفیف می‌دهد.
- Experience oftentimes allays our fear of the unknown.
مترادف و متضاد ترس
-
مترادف:اضطراب اعراض باک بیم پروا تشویش جبن خوف دغدغه دهشت رعب سهم فزع محابا مخافت مهابت واهمه وجا وحشت وهم هراس هول هیبت
ارجاع به لغت ترس
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «ترس» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ترس
لغات نزدیک ترس
- - تردیدآمیز
- - ترذیلی
- - ترس
- - ترسآور
- - ترس از بلندی