با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

اضطرار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ناچاری، استیصال، درماندگی

فونتیک فارسی

ezteraar
اسم
urgency, distress, lack of alternative, being forced by circumstances, exigency, hardship, adversity, emergency, helplessness

- اضطرار صدای او مرا متعجب کرد.

- I was surprized at the urgency in his voice.

- خلبان پیش از سقوط هواپیما علامت اضطرار ارسال کرد.

- The pilot sent out a distress signal before the plane crashed.

- اضطرار شرایط نیازمند اقدام فوری بود.

- The urgency of the situation called for immediate action.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد اضطرار

ارجاع به لغت اضطرار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اضطرار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/اضطرار

لغات نزدیک اضطرار

پیشنهاد بهبود معانی