امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

اضطرار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ناچاری، استیصال، درماندگی

فونتیک فارسی

ezteraar
اسم
urgency, distress, lack of alternative, being forced by circumstances, exigency, hardship, adversity, emergency, helplessness

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- اضطرار صدای او مرا متعجب کرد.

- I was surprized at the urgency in his voice.

- خلبان پیش از سقوط هواپیما علامت اضطرار ارسال کرد.

- The pilot sent out a distress signal before the plane crashed.

- اضطرار شرایط نیازمند اقدام فوری بود.

- The urgency of the situation called for immediate action.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد اضطرار

  1. مترادف:
    اجبار استیصال بیچارگی درماندگی عجز فروماندگی

ارجاع به لغت اضطرار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اضطرار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/اضطرار

لغات نزدیک اضطرار

پیشنهاد بهبود معانی