آخرین به‌روزرسانی:

اضطرار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / ezteraar /

urgency, distress, lack of alternative, being forced by circumstances, exigency, hardship, adversity, emergency, helplessness

ناچاری، استیصال، درماندگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

اضطرار صدای او مرا متعجب کرد.

I was surprized at the urgency in his voice.

خلبان پیش از سقوط هواپیما علامت اضطرار ارسال کرد.

The pilot sent out a distress signal before the plane crashed.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

اضطرار شرایط نیازمند اقدام فوری بود.

The urgency of the situation called for immediate action.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد اضطرار

  1. مترادف:
    اجبار استیصال بیچارگی درماندگی عجز فروماندگی

ارجاع به لغت اضطرار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اضطرار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اضطرار

لغات نزدیک اضطرار

پیشنهاد بهبود معانی