آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
    آخرین به‌روزرسانی:

    اضطراری به انگلیسی

    معنی

    compulsory, constrained, motivated by indigence or necessity

    compulsory

    constrained

    motivated by indigence or necessity

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد اضطراری

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    اجباری الزامی ضروری ناچاری

    ارجاع به لغت اضطراری

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «اضطراری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اضطراری

    لغات نزدیک اضطراری

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    unpardonably scholar read my lips dandelion profoundly awkward street sweeper lioness reveal gorge badass sail ripe empath betta fish عاطفه خوشگل معنی درس بامیه تنبیه وات مقاله چی موتور سحر الهه سرخپوست غزل زورکی