آخرین به‌روزرسانی:

اجبار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ناچاری، الزام، جبر

فونتیک فارسی

ejbaar
اسم

compulsion, coaction, duress, constraint, obligation, force, coercion

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

منفورترین چیز برای او اجبار است.

Her strongest hate is compulsion.

اجبار قانونی جهت مهیا کردن محیط کاری امن برای کارکنان

legal obligation to provide a safe working environment for employees

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد اجبار

  1. مترادف:
    اضطرار اکراه الزام جبر زور قسر کره
    متضاد:
    اختیار

سوال‌های رایج اجبار

اجبار به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «اجبار» در زبان انگلیسی به compulsion یا coercion ترجمه می‌شود، بسته به اینکه منظور فشار درونی است یا فشار بیرونی.

اگر اجبار از درون فرد و به‌صورت روانی باشد، از کلمه‌ی compulsion استفاده می‌شود، ولی اگر فشار از سوی محیط، قانون یا فردی دیگر اعمال شود، کلمه‌ی coercion مناسب‌تر است.

اجبار مفهومی‌ست که هم در روان‌شناسی و هم در جامعه‌شناسی و حتی فلسفه، جایگاه مهمی دارد. در بعد فردی، اجبار می‌تواند به معنای نیرویی درونی باشد که فرد را وادار به انجام کاری می‌کند، حتی اگر تمایلی به آن نداشته باشد. این نوع اجبار گاه در اختلالات روانی مثل OCD (اختلال وسواس فکری-عملی) دیده می‌شود؛ جایی که فرد احساس می‌کند بدون انجام یک رفتار خاص، نمی‌تواند آرامش داشته باشد. در چنین مواردی، اجبار به شکل نیرویی غیرقابل کنترل ظاهر می‌شود که آزادی اراده را محدود می‌کند.

در سطح اجتماعی، اجبار معمولاً از جانب یک قدرت بالادستی صورت می‌گیرد: مانند دولت، قانون، نهادهای مذهبی، یا حتی خانواده و فرهنگ. این نوع اجبار ممکن است در قالب مقررات، تهدید، فشار اجتماعی یا تحمیل ارزش‌ها ظاهر شود. گاه افراد یا گروه‌ها تحت تأثیر این فشارها، تصمیماتی می‌گیرند که با خواسته‌های واقعی‌شان همخوانی ندارد، اما برای فرار از پیامدهای منفی، تن به اجبار می‌دهند. در این حالت، مرز میان انتخاب و تحمیل مبهم می‌شود و مفهوم آزادی زیر سؤال می‌رود.

از سوی دیگر، اجبار همیشه بار منفی ندارد. در برخی شرایط، جوامع از اجبار برای حفظ نظم و امنیت استفاده می‌کنند. مثلاً اجبار به رعایت قوانین رانندگی یا پرداخت مالیات از جمله الزاماتی هستند که هرچند ممکن است با تمایل شخصی فرد همسو نباشند، اما برای بقای ساختار اجتماعی ضروری‌اند. اینجاست که اجبار به یک ابزار ضروری در حفظ هماهنگی جمعی تبدیل می‌شود، هرچند همواره باید نسبت به حد و مرز آن هوشیار بود تا به سرکوب و سلطه منجر نشود.

اجبار پدیده‌ای چندلایه و پیچیده است که می‌تواند از درون فرد برخیزد یا از بیرون تحمیل شود. گاه ابزاری برای کنترل و انقیاد است، و گاه ضرورتی برای بقا و نظم. درک درست از ماهیت، منشأ و پیامدهای اجبار، ما را در تحلیل بسیاری از رفتارهای فردی و جمعی یاری می‌دهد و کمک می‌کند تا میان اختیار و اجبار تمایز دقیق‌تری قائل شویم.

ارجاع به لغت اجبار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اجبار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اجبار

لغات نزدیک اجبار

پیشنهاد بهبود معانی