آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: پنج‌شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۴

    اجبار به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / ejbaar /

    compulsion, coaction, duress, constraint, obligation, force, coercion

    compulsion

    coaction

    duress

    constraint

    obligation

    force

    coercion

    ناچاری، الزام، جبر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    منفورترین چیز برای او اجبار است.

    Her strongest hate is compulsion.

    اجبار قانونی جهت مهیا کردن محیط کاری امن برای کارکنان

    legal obligation to provide a safe working environment for employees

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد اجبار

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    اضطرار اکراه الزام جبر زور قسر کره
    متضاد:
    اختیار

    سوال‌های رایج اجبار

    اجبار به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «اجبار» در زبان انگلیسی به compulsion یا coercion ترجمه می‌شود، بسته به اینکه منظور فشار درونی است یا فشار بیرونی.

    اگر اجبار از درون فرد و به‌صورت روانی باشد، از کلمه‌ی compulsion استفاده می‌شود، ولی اگر فشار از سوی محیط، قانون یا فردی دیگر اعمال شود، کلمه‌ی coercion مناسب‌تر است.

    اجبار مفهومی‌ست که هم در روان‌شناسی و هم در جامعه‌شناسی و حتی فلسفه، جایگاه مهمی دارد. در بعد فردی، اجبار می‌تواند به معنای نیرویی درونی باشد که فرد را وادار به انجام کاری می‌کند، حتی اگر تمایلی به آن نداشته باشد. این نوع اجبار گاه در اختلالات روانی مثل OCD (اختلال وسواس فکری-عملی) دیده می‌شود؛ جایی که فرد احساس می‌کند بدون انجام یک رفتار خاص، نمی‌تواند آرامش داشته باشد. در چنین مواردی، اجبار به شکل نیرویی غیرقابل کنترل ظاهر می‌شود که آزادی اراده را محدود می‌کند.

    در سطح اجتماعی، اجبار معمولاً از جانب یک قدرت بالادستی صورت می‌گیرد: مانند دولت، قانون، نهادهای مذهبی، یا حتی خانواده و فرهنگ. این نوع اجبار ممکن است در قالب مقررات، تهدید، فشار اجتماعی یا تحمیل ارزش‌ها ظاهر شود. گاه افراد یا گروه‌ها تحت تأثیر این فشارها، تصمیماتی می‌گیرند که با خواسته‌های واقعی‌شان همخوانی ندارد، اما برای فرار از پیامدهای منفی، تن به اجبار می‌دهند. در این حالت، مرز میان انتخاب و تحمیل مبهم می‌شود و مفهوم آزادی زیر سؤال می‌رود.

    از سوی دیگر، اجبار همیشه بار منفی ندارد. در برخی شرایط، جوامع از اجبار برای حفظ نظم و امنیت استفاده می‌کنند. مثلاً اجبار به رعایت قوانین رانندگی یا پرداخت مالیات از جمله الزاماتی هستند که هرچند ممکن است با تمایل شخصی فرد همسو نباشند، اما برای بقای ساختار اجتماعی ضروری‌اند. اینجاست که اجبار به یک ابزار ضروری در حفظ هماهنگی جمعی تبدیل می‌شود، هرچند همواره باید نسبت به حد و مرز آن هوشیار بود تا به سرکوب و سلطه منجر نشود.

    اجبار پدیده‌ای چندلایه و پیچیده است که می‌تواند از درون فرد برخیزد یا از بیرون تحمیل شود. گاه ابزاری برای کنترل و انقیاد است، و گاه ضرورتی برای بقا و نظم. درک درست از ماهیت، منشأ و پیامدهای اجبار، ما را در تحلیل بسیاری از رفتارهای فردی و جمعی یاری می‌دهد و کمک می‌کند تا میان اختیار و اجبار تمایز دقیق‌تری قائل شویم.

    ارجاع به لغت اجبار

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «اجبار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اجبار

    لغات نزدیک اجبار

    • - اجامر
    • - اجانب
    • - اجبار
    • - اجبارا
    • - اجباری
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Portuguese pharmacy phat phrase pice piety piggy pipsqueak pitch in pitch-dark raise your hand zoom in yoga wouldn't would-be اغماض کردن مقلد معیشت معاش معضل معضلات عزل کردن ابلق اسم آجیل ثواب غدیر خوشحال خوش‌حالی چپق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.