آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

الزام به انگلیسی

توضیحات:

همچنین در حالت جمع می‌توان از الزامات و الزام‌ها استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / elzaam /

obligation, necessitude, compulsoriness, being obligatory, necessity, prerequisite, constraint, compulsion

obligation

necessitude

compulsoriness

being obligatory

necessity

prerequisite

constraint

compulsion

اجبار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

پرداخت مالیات الزامی قانونی برای هر شهروند است.

Paying taxes is a legal obligation for every citizen.

الزام رعایت قوانین ایمنی را نمی‌توان نادیده گرفت.

The necessitude of following safety rules cannot be ignored.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد الزام

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت الزام

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «الزام» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/الزام

لغات نزدیک الزام

پیشنهاد بهبود معانی