آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

درماندگی به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی / darmaandegi /

distress, insolvency

distress

insolvency

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد درماندگی

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

سوال‌های رایج درماندگی

درماندگی به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «درماندگی» در زبان انگلیسی به helplessness ترجمه می‌شود.

درماندگی حالتی روانی و عاطفی است که در آن فرد خود را ناتوان از کنترل یا تغییر شرایط پیرامونش می‌بیند. این وضعیت معمولاً در نتیجه‌ی تجربه‌های مکرر ناکامی، شکست یا طرد شدن به‌وجود می‌آید و می‌تواند به احساس ضعف، بی‌ارادگی و ناامیدی منجر شود. برخلاف خستگی یا ناآگاهی موقت، درماندگی حالتی عمیق‌تر و ماندگارتر است که ممکن است عملکرد روزمره‌ی فرد را مختل کند و حتی بر سلامت روانی و جسمی او تأثیر منفی بگذارد.

از منظر روان‌شناسی، یکی از مفاهیم مهم مرتبط با درماندگی، «درماندگی آموخته‌شده» یا learned helplessness است؛ اصطلاحی که نخستین‌بار توسط روان‌شناس آمریکایی مارتین سلیگمن مطرح شد. او در آزمایش‌هایش نشان داد که وقتی انسان یا حیوان در شرایطی قرار گیرد که هیچ کنترلی بر نتایج ندارد، حتی در آینده نیز در موقعیت‌هایی که قادر به تغییر اوضاع است، ممکن است هیچ تلاشی نکند. به عبارتی، فرد به‌تدریج باور می‌کند که تلاش بی‌فایده است و این باور، انگیزه و اراده را تضعیف می‌کند.

درماندگی می‌تواند هم بُعد فردی و هم بُعد اجتماعی داشته باشد. در سطح فردی، تجربه‌ی خشونت، فقر، تبعیض یا بیماری‌های مزمن ممکن است به احساس درماندگی دامن بزند. در سطح اجتماعی، افراد یا گروه‌هایی که احساس می‌کنند صدای‌شان شنیده نمی‌شود یا قدرت اثرگذاری ندارند، ممکن است دچار نوعی بی‌تحرکی روانی شوند. این وضعیت به‌تدریج حس اعتماد به نفس و مسئولیت‌پذیری را کاهش می‌دهد و می‌تواند منجر به انزوا، افسردگی و حتی اختلالات جدی روانی شود.

با این حال، درماندگی حالتی تغییرپذیر است، نه سرنوشت محتوم. آموزش مهارت‌های زندگی، ایجاد حمایت اجتماعی، برقراری ارتباط با منابع توانمندساز و تجربه‌ی موفقیت‌های کوچک، می‌تواند افراد را به تدریج از چرخه‌ی درماندگی بیرون بکشد. مهم‌ترین قدم، بازسازی احساس کنترل و بازگرداندن باور به تأثیرگذاری فردی‌ست؛ اینکه انسان بتواند دوباره خود را عامل تغییر ببیند، نه صرفاً قربانی شرایط.

درماندگی یادآور این حقیقت است که ذهن انسان چقدر نسبت به تجربیات محیطی حساس و شکل‌پذیر است. هرچند ریشه‌ی این حس ممکن است در دل ناکامی‌های گذشته باشد، اما راه عبور از آن در بازنگری باورها، بازسازی امید، و ایجاد فضای امن برای تجربه‌ی دوباره‌ی کنترل و موفقیت نهفته است. گاه تنها یک همراه همدل، یک فرصت تازه یا یک تغییر کوچک در نگرش می‌تواند آغاز رهایی از این حس سنگین باشد.

ارجاع به لغت درماندگی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «درماندگی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/درماندگی

لغات نزدیک درماندگی

پیشنهاد بهبود معانی