زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

درمانده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / darmaande /

helpless, desolate, castaway, forlorn, desperate, beaten, stranded, prostrate, distressed, frustrated

helpless

desolate

castaway

forlorn

desperate

beaten

stranded

prostrate

distressed

frustrated

فرومانده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

به خاطر اتصال ضعیف اینترنتم درمانده شده بودم.

I was frustrated with my slow internet connection.

او از عدم موفقیتش در پیدا کردن شغل درمانده شده بود.

He was frustrated with his lack of success in finding a job.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد درمانده

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت درمانده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «درمانده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/درمانده

لغات نزدیک درمانده

پیشنهاد بهبود معانی