bruised, pounded, exhausted, tired out
bruised
pounded
exhausted
tired out
meatball, rissole, one who is worn out by fatigue
meatball
rissole
one who is worn out by fatigue
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
dumpling
dumpling
wrought
wrought
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کوفته» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کوفته