آخرین به‌روزرسانی:

کوفته به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

koofte

bruised, pounded, exhausted, tired out

meatball, rissole, one who is worn out by fatigue

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
خوراک پزی

dumpling

wrought

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کوفته

  1. مترادف:
    خسته درمانده فرسوده وامانده
  1. مترادف:
    پایمال
  1. مترادف:
    آسیب‌دیده ضرب‌دیده

ارجاع به لغت کوفته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کوفته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کوفته

لغات نزدیک کوفته

پیشنهاد بهبود معانی