امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

توهم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • درک نادرست و غیرواقعی
  • فونتیک فارسی

    tavahhom
  • اسم
    imagination, misgiving, groundless fear, illusion, baseless fear, dream, delusion, fancy, hallucination, suspicion, phantom
    • - مست‌ها گاهی دچار توهم می‌شوند.

    • - Drunks sometimes hallucinate.
    • - روان‌گسیختگی می‌تواند باعث توهم و هذیان شود.

    • - Schizophrenia can cause illusions and delusions.
  • آشفته، رنجیده
  • فونتیک فارسی

    tooham
  • صفت
    عامیانه downcast, sad, unhappy, dumpish, dejected
    • - او ساعت‌ها است که به‌دلیل مردود شدن در امتحان، توهم است.

    • - He is sad for hours about having failed the exam.
    • - از اینکه تو را توهم ببینم، متنفرم.

    • - I hate to see you unhappy.
  • در هم گره‌خورده
  • فونتیک فارسی

    tooham
  • قید
    compacted, entangled
    • - مشکل توهم شد و راه‌حل مشخصی جلوی چشم نبود.

    • - The problem became entangled, with no clear solution in sight.
    • - سیم‌ها توهم پیچیده بود و باعث قطعی برق در کل محله شد.

    • - The wires were entangled, causing a power outage in the entire neighborhood.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد توهم

ارجاع به لغت توهم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «توهم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/توهم

لغات نزدیک توهم

پیشنهاد بهبود معانی