فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Connotative

ˈkɒnotetəv ˈkɒnotetəv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    دلالت‌کننده، درضمن، اشاره ضمنی‌کننده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد connotative

  1. adjective connoting
    Synonyms: meaning, implying, suggesting, hinting, referring

ارجاع به لغت connotative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «connotative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/connotative

لغات نزدیک connotative

پیشنهاد بهبود معانی