فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Emblematic

ˌembləˈmætɪk ˌembləˈmætɪk

صفت تفضیلی:

more emblematic

صفت عالی:

most emblematic

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

( emblematical ) مشعر، حاوی، نشانه، حاکی، کنایه‌دار، رمزی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The crown is emblematic of monarchy.

تاج نشانه‌ی سلطنت است.

a free discussion which is emblematic of democracy...

بحث آزاد که نمایشگر آزادی است ...

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد emblematic

  1. adjective serving as a symbol
    Synonyms:
    representative symbolic typical indicative exemplary symbolical emblematical typic

ارجاع به لغت emblematic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «emblematic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emblematic

لغات نزدیک emblematic

پیشنهاد بهبود معانی