فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Entered

سوم‌شخص مفرد:

enters

وجه وصفی حال:

entering

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective A2

واردشده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

the entered position

موقعیت‌ واردشده

The JAX-9A stores all the entered programs and returns to the normal reception status.

JAX-9A همه‌ی برنامه‌های واردشده را ذخیره می‌کند و به وضعیت دریافت عادی باز می‌گرداند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد entered

  1. adjective filed
    Synonyms:
    recorded listed posted enrolled

ارجاع به لغت entered

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «entered» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/entered

لغات نزدیک entered

پیشنهاد بهبود معانی