فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Enlisted

ɪnˈlɪstɪd ɪnˈlɪstɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    enlists
  • وجه وصفی حال:

    enlisting

معنی

  • داوطلب خدمت سربازی، نام‌نویسی کرده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد enlisted

  1. adjective recruited
    Synonyms: enrolled, commissioned, engaged, joined, registered, entered, volunteered, lined up, signed up, drafted, inducted

ارجاع به لغت enlisted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enlisted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/enlisted

لغات نزدیک enlisted

پیشنهاد بهبود معانی