Enlisted

ɪnˈlɪstɪd ɪnˈlɪstɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    enlists
  • وجه وصفی حال:

    enlisting

معنی

داوطلب خدمت سربازی، نام‌نویسی کرده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد enlisted

  1. adjective recruited
    Synonyms:
    enrolled registered signed up joined drafted volunteered engaged entered lined up commissioned inducted

ارجاع به لغت enlisted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enlisted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enlisted

لغات نزدیک enlisted

پیشنهاد بهبود معانی