آخرین به‌روزرسانی:
Purebred
ˈpjʊrbred
ˈpjʊəbred
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
adjective
پاک‌نژاد، اصیل، جانور یا گیاه خوش‌نژاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a purebred horse
اسب اصیل
purebred poultry
ماکیان خوش‌نژاد
مترادف و متضاد purebred
-
adjective of pure breeding stockSynonyms:thoroughbred full-blooded pureblooded pedigreed registered highbredAntonyms:crossbred
-
noun a pedigreed animal of unmixed lineage; used especially of horsesSynonyms:thoroughbred pureblood
ارجاع به لغت purebred
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «purebred» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/purebred
لغات نزدیک purebred
- - pure luck
- - pure quill
- - purebred
- - puree
- - purely