گذشتهی ساده:
pureedشکل سوم:
pureedسومشخص مفرد:
pureesوجه وصفی حال:
pureeingشکل جمع:
pureesشکل نوشتاری دیگر این لغت: purée
غذا و آشپزی پوره کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
She pureed the ripe tomatoes and added them to the pasta sauce.
او گوجهفرنگیهای رسیده را پوره کرد و به سس پاستا افزود.
Please purée these apples.
لطفاً این سیبها را پوره کنید.
غذا و آشپزی پوره (نوعی مادهی خوراکی که با خرد کردن سبزیجات و حبوبات و میوهی خام یا پخته در مخلوطکن و سپس از صافی گذراندن آن درست میشود)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a tomato puree
پورهی گوجه فرنگی
a purée of beans
پورهی لوبیا
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «puree» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/puree