فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Puree

pjʊˈreɪ pjʊˈreɪ ˈpjʊəreɪ ˈpjʊəreɪ

گذشته‌ی ساده:

pureed

شکل سوم:

pureed

سوم‌شخص مفرد:

purees

وجه وصفی حال:

pureeing

شکل جمع:

purees

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: purée 

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

غذا و آشپزی پوره کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

She pureed the ripe tomatoes and added them to the pasta sauce.

او گوجه‌فرنگی‌های رسیده را پوره کرد و به سس پاستا افزود.

Please purée these apples.

لطفاً این سیب‌ها را پوره کنید.

noun countable uncountable

غذا و آشپزی پوره (نوعی ماده‌ی خوراکی که با خرد کردن سبزیجات و حبوبات و میوه‌ی خام یا پخته در مخلوط‌کن و سپس از صافی گذراندن آن درست می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

a tomato puree

پوره‌ی گوجه فرنگی

a purée of beans

پوره‌ی لوبیا

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد puree

  1. verb rub through a strainer or process in an electric blender
    Synonyms:
    blend strain mush pulp paste soup

ارجاع به لغت puree

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «puree» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/puree

لغات نزدیک puree

پیشنهاد بهبود معانی