فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Paste

peɪst peɪst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    pasted
  • شکل سوم:

    pasted
  • سوم‌شخص مفرد:

    pastes
  • وجه وصفی حال:

    pasting
  • شکل جمع:

    pastes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
چسب، سریش، گل، خمیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- He used a strong paste to repair the broken ceramic vase.
- او از چسبی قوی برای ترمیم گلدان سرامیکی شکسته استفاده کرد.
- The artist mixed a paste of clay and water for her sculpture.
- این هنرمند برای مجسمه‌ی خود گلی از خاک رس و آب را مخلوط کرد.
- toothpaste
- خمیر دندان
noun uncountable
رب، لواشک، عصاره، خمیر، پوره
- She added tomato paste to the sauce for extra flavor.
- او برای طعم بیشتر به سس رب گوجه‌فرنگی اضافه کرد.
- I love the rich taste of curry paste in my dishes.
- من عاشق طعم غنی عصاره‌ی کاری در ظروف هستم.
- The recipe calls for a tablespoon of garlic paste.
- این دستورپخت نیازمند یک قاشق پوره‌ی سیر است.
- almond paste
- (بادام کوبیده و خمیر شده) خمیر بادام
noun uncountable
بدل (شیشه‌ای که با آن جواهر بدل می‌سازند)
- She preferred paste over real stones for her costume jewelry.
- او برای جواهرات شخصی خود به‌جای سنگ‌های واقعی، بدل آن‌ها را ترجیح داد.
- Many people cannot tell the difference between diamonds and paste.
- بسیاری از مردم نمی‌توانند تفاوت الماس و بدلش را تشخیص دهند.
verb - transitive
چسب زدن، چسباندن
- His picture was pasted on a cardboard.
- عکس او را روی مقوا چسبانده بودند.
- The back of a stamp is pasted.
- به پشت تمبر چسب زده شده است.
- to paste a wall with posters
- به دیوار پوستر چسباندن
verb - intransitive verb - transitive
کامپیوتر الصاق کردن، جای‌گذاری کردن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده
- You can copy the text and paste it into the new document.
- می‌توانید متن را کپی و سپس در سند جدید جای‌گذاری کنید.
- Please paste your answers in the designated text box.
- لطفاً پاسخ‌های خودتان را در بخش متن مشخص‌شده الصاق کنید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد paste

  1. noun, verb glue, adhesive
    Synonyms:
    stick fix cement gum fasten adhesive stickum mucilage

ارجاع به لغت paste

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «paste» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/paste

لغات نزدیک paste

پیشنهاد بهبود معانی