تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
درنگ کردن، تأخیر کردن، به انتظار چیزی بودن
وفادار ماندن، وفا کردن
سربرافراشتن، جلو آمده بودن
سرقت مسلحانه کردن
حمایت کردن، پشتیبانی کردن، دفاع کردن
دنبال کردن، پیگیری کردن
پایبند بودن
پافشاری کردن، ایستادگی کردن
تحمل کردن، دوام آوردن، بردباری کردن در برابر
پایبند بودن، ادامه دادن
چسباندن
چسبیدن
یادداشت کردن
ادامه دادن
جلو آمدن
برجسته بودن، برآمدگی
چوب خط
(عامیانه) هشیار، با عرضه، لایق، کارآمد
ادامه دادن، دوام آوردن، تحمل کردن
sticks and stones may break my bones but words will never hurt me
با سنگ و چوب میتوان مرا رنج داد؛ ولی حرف (ناسزا) به من آسیبی نمیرساند
(خوراک) به دل چسبیدن، مزه کردن
(عامیانه) دهات، جاهای دورافتاده، بیخ گور سیاه
to stick in one's craw (or to stick in the craw)
اکراه داشتن، پذیرا نبودن، مشمئزکننده بودن
(انگلیس - عامیانه) در وضعیت وخیم
(حرف و غیره) در گلوی کسی گیر کردن
stay the course (or stick the course)
دلسرد نشدن و کار را دنبال کردن
مغبون شدگی
گردن فرازی کردن، خود را در معرض تمسخر (یا ناکامی و غیره) احتمالی قراردادن
حرف خود را دو تا نکردن، سر حرف خود ماندن، موضع خود را حفظ کردن، اعتقادات خود را سفت چسبیدن، ساز خود را زدن
واژه "stick" در زبان انگلیسی دارای معانی و کاربردهای متنوعی است که بسته به زمینه میتواند به شکلهای مختلفی مورد استفاده قرار گیرد. در اینجا به بررسی معانی مختلف این واژه و نکات جالب آن میپردازیم.
معانی اصلی "stick"
- چوب یا میله: یکی از معانی اصلی "stick" به معنای چوب یا میلهای است که معمولاً بلند و باریک است. این چوبها میتوانند طبیعی باشند، مانند چوب درختان، یا مصنوعی، مانند میلههای پلاستیکی. از این چوبها در ساخت وسایل مختلف، از جمله ابزارهای باغبانی و صنایع دستی استفاده میشود.
- چسبیدن یا چسباندن: "stick" به معنای چسبیدن به چیزی نیز به کار میرود. مثلاً میتوان گفت "The tape won't stick" به معنای "چسب نمیچسبد". این معنا به طور غیرمستقیم به مفهوم چسباندن یا نگه داشتن چیزی اشاره دارد.
- علاقه و وابستگی: در زبان محاورهای، "to stick with someone" به معنای وفادار ماندن به یک شخص یا گروه است. این استفاده به نوعی به مفهوم همبستگی و حمایت از دیگران اشاره دارد.
نکات جالب درباره "stick"
- کاربردهای چندگانه: واژه "stick" در زبان انگلیسی در ترکیبهای مختلفی کاربرد دارد، مانند "stick figure" (شکلک چوبی)، "walking stick" (عصا) و "stick to the point" (به موضوع اصلی بچسبید). این تنوع نشاندهنده انعطافپذیری این واژه است.
- اصطلاحات و عبارات: این واژه در عبارات عامیانه و اصطلاحات نیز استفاده میشود. به عنوان مثال، "stick in your mind" به معنای فراموش نشدن چیزی است. این عبارات نشاندهنده قدرت واژه "stick" در بیان احساسات و مفاهیم پیچیده هستند.
- تأثیر بر زبانهای دیگر: واژه "stick" و معانی آن به زبانهای دیگر نیز نفوذ کرده است. به عنوان مثال، در فارسی واژه "چسبیدن" معادل معنای چسبیدن "stick" است و نشاندهنده تأثیر زبان انگلیسی بر سایر زبانهاست.
کاربرد در فرهنگ و هنر
- در ادبیات و هنر: واژه "stick" در آثار ادبی و هنری نیز به کار میرود. به عنوان مثال، در شعرها و داستانها ممکن است به عنوان نمادی از ثبات یا وابستگی به کار رود. این نمادگرایی میتواند عمیقتر از معنای ظاهری آن باشد.
- در ورزش: در برخی ورزشها، مانند هاکی و کریکت، واژه "stick" به ابزار بازی اشاره دارد. این ابزارها نقش حیاتی در عملکرد بازیکنان دارند و به نوعی نماد این ورزشها محسوب میشوند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stick» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stick