امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Birch

bɜːrtʃ bɜːtʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    birched
  • شکل سوم:

    birched
  • سوم‌شخص مفرد:

    birches
  • وجه وصفی حال:

    birching
  • شکل جمع:

    birches

معنی

noun verb - transitive adjective
درخت فان، غان، توس، درخت غوشه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد birch

  1. noun A switch consisting of a twig or a bundle of twigs from a birch tree; used to hit people as punishment
    Synonyms:
    birch rod
  1. noun Any betulaceous tree or shrub of the genus Betula having a thin peeling bark
    Synonyms:
    birch tree
  1. adjective Consisting of or made of wood of the birch tree
    Synonyms:
    birchen birken

ارجاع به لغت birch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «birch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/birch

لغات نزدیک birch

پیشنهاد بهبود معانی