فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bird Dog

ˈbɜrːdˈdɔːɡ bɜːddɒɡ

توضیحات:

شکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (Verb): bird-dog

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

انگلیسی آمریکایی سگ شکاری

My dad's bird dog is an expert at retrieving ducks during hunting season.

سگ شکاری پدرم متخصص یافتن و بازآوردن اردک‌ها در طول فصل شکار است.

The bird dog spotted the hidden pheasant in the tall grass.

سگ شکاری قرقاول پنهان‌شده در علف‌های بلند را دید.

verb - intransitive

به‌قدت نگاه کردن، از نزدیک تحت نظر داشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The teacher bird-dogged the students during the exam, ensuring they didn't cheat.

معلم در حین امتحان دانش‌آموزان را به‌قدت نگاه می‌کرد؛ می‌خواست مطمئن شود که تقلب نمی‌کنند.

The investor bird-dogged the market.

سرمایه‌گذار بازار را از نزدیک تحت نظر داشت.

verb - transitive

در پی چیزی بودن، در جست‌وجو چیزی بودن، دنبال چیزی بودن، دنبال چیزی را گرفتن

The salesperson bird-dogged potential clients.

فروشنده در پی مشتریان بالقوه است.

The private investigator was hired to bird-dog the cheating spouse and gather evidence.

کارآگاه خصوصی استخدام شد تا همسر خیانتکار را دنبال و مدارک را جمع‌آوری کند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت bird dog

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bird dog» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bird-dog-2

لغات نزدیک bird dog

پیشنهاد بهبود معانی