آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Weather

ˈweðər ˈweðə

گذشته‌ی ساده:

weathered

شکل سوم:

weathered

سوم‌شخص مفرد:

weathers

وجه وصفی حال:

weathering

معنی weather | جمله با weather

noun uncountable A1

آب‌و‌هوا آب‌وهوا

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی آب‌و‌هوا

مشاهده

The game was postponed because of bad weather.

چون وضع هوا بد بود مسابقه را به بعد موکول کردند.

The weather in Shiraz is mild.

آب‌وهوای شیراز ملایم است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

What kind of weather are we going to have tomorrow?

فردا وضع هوا چگونه خواهد بود؟

I will go, weather permitting.

اگر شرایط جوی اجازه بدهد خواهم رفت.

Abadan's dry, warm weather

هوای گرم و خشک آبادان

weather side

سمت بادگیر

verb - transitive

از سر گذراندن، پشت سر گذاشتن، تاب آوردن، دوام آوردن، مقاومت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

We weathered the storm.

طوفان را تحمل کردیم.

He weathered the criticism and continued with his project.

او در برابر انتقادها مقاومت کرد و به پروژه‌اش ادامه داد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to weather a crisis

بحران را پشت سر گذاشتن

verb - intransitive verb - transitive

فرسوده شدن، دچار فرسایش شدن، رنگ باختن، پوسیدن (بر اثر آفتاب و باد و باران)

The wooden fence weathered in the sun and rain until it finally cracked.

نرده‌ی چوبی در برابر آفتاب و باران پوسید تا سرانجام ترک خورد.

Over the centuries, the statues have weathered and lost many details.

طی قرن‌ها، مجسمه‌ها فرسوده شده و بسیاری از جزئیات خود را از دست داده‌اند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

weathered wood

چوبی که در معرض هوای آزاد قرار داده شد

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد weather

  1. noun atmospheric conditions
    Synonyms:
    climate elements clime
  1. verb endure
    Synonyms:
    suffer stand bear resist withstand survive overcome get through make it pull through brave harden stick it out toughen expose acclimate grow strong season ride out grow hardened become toughened bear up against rise above bear the brunt of come through
    Antonyms:

Phrasal verbs

weather through

با موفقیت از خطر یا دشواری گذشتن، تاب آوردن

Collocations

in all weathers

در همه گونه آب و هوا، در شرایط جوی بد یا خوب

weather forecast

پیش‌بینی وضع هوا، پیش‌بینی هواشناسی

Idioms

keep a weather eye open

(عامیانه) برای احتراز از خطر و غیره هشیار بودن، مواظب اوضاع بودن

under the weather

ناخوش‌احوال، چاییده، مریض‌احوال، دچار کسالت، کسل

سوال‌های رایج weather

گذشته‌ی ساده weather چی میشه؟

گذشته‌ی ساده weather در زبان انگلیسی weathered است.

شکل سوم weather چی میشه؟

شکل سوم weather در زبان انگلیسی weathered است.

وجه وصفی حال weather چی میشه؟

وجه وصفی حال weather در زبان انگلیسی weathering است.

سوم‌شخص مفرد weather چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد weather در زبان انگلیسی weathers است.

ارجاع به لغت weather

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «weather» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/weather

لغات نزدیک weather

پیشنهاد بهبود معانی