آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۴ شهریور ۱۴۰۴

    Come Through

    ˈkəmˈθruː kʌmθruː

    معنی come through | جمله با come through

    phrasal verb C2

    (خبر یا منظور و پیام) رسیدن، بیان کردن، دریافت کردن، دریافت شدن، درک کردن، نشان دادن، فرستادن

    Have the test results come through yet?

    نتایج آزمایش رسیده است؟

    a writer whose personality comes through clearly in her writings

    نویسنده‌ای که شخصیتش در نوشته‌هایش به وضوح درک می‌شود

    phrasal verb

    رفتن، آمدن، رسیدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The reporter promised to come through with breaking news as soon as it was confirmed.

    گزارشگر قول داد با اخبار فوری به محض تایید شدن بیاید.

    I hope my friend can come through with the news about the job interview.

    امیدوارم دوستم با خبر مصاحبه‌ی شغلی بیاید.

    phrasal verb

    سر قول خود ماندن، به تعهد خود عمل کردن، انجام دادن، عمل کردن

    The company needs to come through with their promise to deliver the product on time.

    شرکت باید به تعهدش مبنی بر تحویل به موقع محصول عمل کند.

    I'm counting on you to come through and finish the project before the deadline.

    روی تو حساب کرده‌ام که به قولت عمل کنی و پروژه را قبل از سررسید تمام کنی.

    phrasal verb

    تحمل کردن، طاقت آوردن، تاب آوردن، بهبود یافتن (بعد از بیماری)، زنده ماندن، جان سالم به در بردن

    I knew I could count on my friends to help me come through this tough time.

    می‌دانستم که می‌توانم روی کمک دوستانم برای تحمل این دوران سخت حساب کنم.

    They were able to come through the economic downturn.

    آن‌ها می‌توانستند رکود اقتصادی را تاب بیاورند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد come through

    1. phrasal verb accomplish goal
      Synonyms:
      achieve succeed win score triumph prevail carry out be successful be victorious contribute chip in pitch in kick in
      Antonyms:
      fail
    1. phrasal verb survive bad situation
      Synonyms:
      survive endure withstand live through pull through ride out ride persist weather storm
      Antonyms:
      fail

    سوال‌های رایج come through

    معنی come through به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «come through» در زبان فارسی بسته به متن می‌تواند معانی گوناگونی داشته باشد، از جمله «از پسِ چیزی برآمدن»، «سالم بیرون آمدن»، «موفق شدن»، یا حتی «پیام یا صدا رسیدن». این عبارت از افعال عبارتی چندمنظوره در زبان انگلیسی است که در موقعیت‌های روزمره، حرفه‌ای و حتی ادبی کاربردهای گسترده‌ای دارد.

    در وهله‌ی نخست، «come through» اغلب برای بیان موفقیت در شرایط دشوار یا بحرانی به کار می‌رود. وقتی گفته می‌شود she really came through in the end، به این معناست که «او در نهایت واقعاً از پسِ کار برآمد» یا «کار را به‌خوبی به نتیجه رساند». در این معنا، «come through» نشان‌دهنده‌ی توانایی فرد در مواجهه با چالش‌هاست و حالتی مثبت و تحسین‌آمیز دارد.

    کاربرد دوم این عبارت به «سالم بیرون آمدن از یک وضعیت سخت» مربوط می‌شود. برای مثال، he came through the surgery just fine یعنی «او از عمل جراحی به‌خوبی جان سالم به در برد». در اینجا، ترکیب به معنای عبور از یک تجربه‌ی خطرناک یا پرچالش است که فرد بدون آسیب جدی یا با موفقیت پشت سر گذاشته است. این معنا در متون پزشکی، داستانی یا حتی روزمره به‌وفور دیده می‌شود.

    از سوی دیگر، «come through» می‌تواند به معنای «انتقال یا رسیدن پیام/احساس» نیز به کار رود. وقتی کسی می‌گوید your love really comes through in your writing، منظور این است که «محبت تو واقعاً در نوشته‌هایت نمایان می‌شود». در این حالت، عبارت نشان می‌دهد که کیفیتی ناملموس، مانند احساس یا انرژی، به‌وضوح منتقل و دریافت شده است. همین بُعد استعاری باعث شده که این عبارت در متون ادبی، هنری و حتی نقد آثار بسیار پرکاربرد باشد.

    همچنین، در موقعیت‌های روزمره، «come through» زمانی به کار می‌رود که کسی تعهدی را عملی کرده یا در لحظه‌ی حساس به کمک آمده است. برای نمونه، thanks for coming through with the tickets یعنی «ممنون که بلیت‌ها را جور کردی». این کاربرد نشان می‌دهد که فرد نه‌تنها وعده‌اش را انجام داده، بلکه در شرایطی که اهمیت بالایی داشته، حضور مؤثر خود را نشان داده است.

    «come through» عبارتی چندوجهی است که می‌تواند معانی متنوعی را منتقل کند؛ از موفقیت و غلبه بر مشکلات گرفته تا انتقال احساس و وفای به عهد. همین چندمعنایی بودن، آن را برای زبان‌آموزان کمی دشوار می‌سازد، اما در عین حال غنای بی‌نظیری به زبان می‌دهد. یادگیری و استفاده‌ی درست از این ترکیب، مهارت مکالمه و درک متون انگلیسی را به سطحی طبیعی‌تر و پیشرفته‌تر ارتقا می‌بخشد.

    ارجاع به لغت come through

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «come through» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/come-through

    لغات نزدیک come through

    • - come rain or (come) shine
    • - come round
    • - come through
    • - come through with
    • - come to
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.