(خبر یا منظور و پیام) رسیدن، بیان کردن، دریافت کردن، دریافت شدن، درک کردن، نشان دادن، فرستادن
Have the test results come through yet?
نتایج آزمایش رسیده است؟
a writer whose personality comes through clearly in her writings
نویسندهای که شخصیتش در نوشتههایش به وضوح درک میشود
رفتن، آمدن، رسیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The reporter promised to come through with breaking news as soon as it was confirmed.
گزارشگر قول داد با اخبار فوری به محض تایید شدن بیاید.
I hope my friend can come through with the news about the job interview.
امیدوارم دوستم با خبر مصاحبهی شغلی بیاید.
سر قول خود ماندن، به تعهد خود عمل کردن، انجام دادن، عمل کردن
The company needs to come through with their promise to deliver the product on time.
شرکت باید به تعهدش مبنی بر تحویل به موقع محصول عمل کند.
I'm counting on you to come through and finish the project before the deadline.
روی تو حساب کردهام که به قولت عمل کنی و پروژه را قبل از سررسید تمام کنی.
تحمل کردن، طاقت آوردن، تاب آوردن، بهبود یافتن (بعد از بیماری)، زنده ماندن، جان سالم به در بردن
I knew I could count on my friends to help me come through this tough time.
میدانستم که میتوانم روی کمک دوستانم برای تحمل این دوران سخت حساب کنم.
They were able to come through the economic downturn.
آنها میتوانستند رکود اقتصادی را تاب بیاورند.
کلمهی «come through» در زبان فارسی بسته به متن میتواند معانی گوناگونی داشته باشد، از جمله «از پسِ چیزی برآمدن»، «سالم بیرون آمدن»، «موفق شدن»، یا حتی «پیام یا صدا رسیدن». این عبارت از افعال عبارتی چندمنظوره در زبان انگلیسی است که در موقعیتهای روزمره، حرفهای و حتی ادبی کاربردهای گستردهای دارد.
در وهلهی نخست، «come through» اغلب برای بیان موفقیت در شرایط دشوار یا بحرانی به کار میرود. وقتی گفته میشود she really came through in the end، به این معناست که «او در نهایت واقعاً از پسِ کار برآمد» یا «کار را بهخوبی به نتیجه رساند». در این معنا، «come through» نشاندهندهی توانایی فرد در مواجهه با چالشهاست و حالتی مثبت و تحسینآمیز دارد.
کاربرد دوم این عبارت به «سالم بیرون آمدن از یک وضعیت سخت» مربوط میشود. برای مثال، he came through the surgery just fine یعنی «او از عمل جراحی بهخوبی جان سالم به در برد». در اینجا، ترکیب به معنای عبور از یک تجربهی خطرناک یا پرچالش است که فرد بدون آسیب جدی یا با موفقیت پشت سر گذاشته است. این معنا در متون پزشکی، داستانی یا حتی روزمره بهوفور دیده میشود.
از سوی دیگر، «come through» میتواند به معنای «انتقال یا رسیدن پیام/احساس» نیز به کار رود. وقتی کسی میگوید your love really comes through in your writing، منظور این است که «محبت تو واقعاً در نوشتههایت نمایان میشود». در این حالت، عبارت نشان میدهد که کیفیتی ناملموس، مانند احساس یا انرژی، بهوضوح منتقل و دریافت شده است. همین بُعد استعاری باعث شده که این عبارت در متون ادبی، هنری و حتی نقد آثار بسیار پرکاربرد باشد.
همچنین، در موقعیتهای روزمره، «come through» زمانی به کار میرود که کسی تعهدی را عملی کرده یا در لحظهی حساس به کمک آمده است. برای نمونه، thanks for coming through with the tickets یعنی «ممنون که بلیتها را جور کردی». این کاربرد نشان میدهد که فرد نهتنها وعدهاش را انجام داده، بلکه در شرایطی که اهمیت بالایی داشته، حضور مؤثر خود را نشان داده است.
«come through» عبارتی چندوجهی است که میتواند معانی متنوعی را منتقل کند؛ از موفقیت و غلبه بر مشکلات گرفته تا انتقال احساس و وفای به عهد. همین چندمعنایی بودن، آن را برای زبانآموزان کمی دشوار میسازد، اما در عین حال غنای بینظیری به زبان میدهد. یادگیری و استفادهی درست از این ترکیب، مهارت مکالمه و درک متون انگلیسی را به سطحی طبیعیتر و پیشرفتهتر ارتقا میبخشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «come through» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/come-through