آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Kick In

American: ˈkɪkɪn British: kɪkɪn

معنی kick in

phrasal verb C1

مشارکت کردن، شرکت کردن، سهیم شدن

phrasal verb

اثر کردن، عمل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
phrasal verb

مردن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد kick in

ارجاع به لغت kick in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kick in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/kick in

لغات نزدیک kick in

پیشنهاد بهبود معانی