گذشتهی ساده:
contributedشکل سوم:
contributedسومشخص مفرد:
contributesوجه وصفی حال:
contributingکمک کردن، اعانه دادن، مشارکت کردن، همکاری کردن، اهدا کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
Everyone should contribute according to their means.
هرکسی باید به قدر استطاعت خود مشارکت کند.
Every member should contribute their unique skills to the project.
هر عضو باید با مهارتهای منحصربهفرد خود در پروژه همکاری کند.
The elderly can contribute much to the society.
سالمندان میتوانند خیلی به اجتماع کمک کنند.
They contributed a thousand dollars each to help the poor.
آنها هریک هزار دلار برای کمک به مستمندان اهدا کردند.
دخیل بودن، عامل چیزی بودن، اثر گذاشتن بر چیزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Fatigue contributed to his defeat.
خستگی در شکست او دخیل بود.
Industry has contributed to the excessive growth of cities.
صنعت موجب رشد بیش از حد شهرها شده است.
Soaring land prices contribute to the high cost of construction.
قیمت فزایندهی زمین بر هزینهی زیاد ساختمان اثر میگذارد.
نوشتن مقاله
He contributed several articles for our magazine.
او برای مجلهی ما چند مقاله نوشت.
He contributes regularly to a popular science magazine.
او بهطور مرتب برای مجلهی محبوب علمی مقاله مینویسد.
She was asked to contribute a column to the magazine.
از او خواسته شد که یک ستون برای مجله بنویسد.
سهیم بودن در، دخیل بودن در، اثر داشتن در، شریک بودن در، نقش داشتن در
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «contribute» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contribute