گذشتهی ساده:
bequestedشکل سوم:
bequestedسومشخص مفرد:
bequestsوجه وصفی حال:
bequestingشکل جمع:
bequestsمیرا ، ترکه، ارثی که بنا به وصیت رسیده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the bequest of money for charitable purposes
وصیت پول برای مصارف خیریه
He left a bequest of ten million tomans to each of his children.
ارثی به مبلغ ده میلیون تومان برای هریک از فرزندانش باقی گذاشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bequest» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bequest