میراث، ارث، سهم موروثی، ارثیه، یادگار، ماندمان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Persepolice is part of our national heritage.
تختجمشید بخشی از میراث ملی ما است.
the war left nothing but a heritage of poverty and destruction.
جنگ چیزی جز میراثی از فقر و خرابی به جا نگذاشت.
our cultural heritage.
میراث فرهنگی ما.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «heritage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heritage