فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dowry

ˈdaʊri ˈdaʊəri

توضیحات:

همچنین می‌توان از marriage portion به‌ جای dowry استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله

جهیز، جهاز، جهیزیه، کابین، مهریه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

My mother took a rich dowry to my father's house.

مادرم جهیزیه‌ی پرارزشی را به خانه‌ی پدرم برد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dowry

  1. noun money or property brought by a woman to her husband at marriage
    Synonyms:
    dowery dower dot portion marriage portion settlement bride's share bridal gift jointure tocher (Scottish)

ارجاع به لغت dowry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dowry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dowry

لغات نزدیک dowry

پیشنهاد بهبود معانی