کرکدار، مانند پر ریز، ملایم، نرم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the downy surface of a ripe peach
سطح کرکدار هلوی رسیده
the downy touch of her hand
تماس نرم دستهای او
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «downy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/downy