شکل جمع:
woolliesصفت تفضیلی:
woollierصفت عالی:
woolliestشکل نوشتاری دیگر این لغت در انگلیسی آمریکایی: wooly
این لغت به شکل woolie نیز نوشته میشود.
پشمی، پشمدار، پشممانند، پشمالو، پشمین، پشمینه، کرکدار، پرزدار
My mother knitted a woolly scarf for her friend’s birthday.
مادرم برای تولد دوستش شالگردنی پشمی بافت.
The sheep have a soft, woolly coat that keeps them warm.
گوسفندها دارای پوششی نرم و پشمالو هستند که آنها را گرم نگه میدارد.
This kind of wood has a woolly surface.
این نوع چوب، سطح پرزمانندی دارد.
I always wear a woolly hat in the winter to keep my head warm.
در زمستان برای گرم نگه داشتن سرم همیشه از کلاه پشمی استفاده میکنم.
مبهم، گنگ، غیرواضح، آشفته، غیرشفاف، مغشوش، درهمبرهم، ناواضح
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The professor's lecture was full of woolly arguments.
سخنرانی پروفسور پر از استدلالهای مبهم بود.
I prefer straightforward plans over those vague and woolly ideas.
من برنامههای صریح را به آن ایدههای مبهم و ناواضح ترجیح میدهم.
انگلیسی بریتانیایی قدیمی لباس پشمی (بهویژه بلوز، پلیور و انواع مختلف لباس زیر)
The store featured a variety of woollies in different colors and styles.
این فروشگاه انواع لباسهای پشمی را در رنگها و سبکهای مختلف عرضه میکرد.
I decided to wear my winter woollies to stay warm during the chilly night.
تصمیم گرفتم لباسهای پشمی زمستانیام را بپوشم تا در این شب سرد گرم بمانم.
(انگلیسی استرالیایی) گوسفند
The woolly grazed peacefully in the sunny meadow.
گوسفند در چمنزار آفتابی با آرامش چرا میکرد.
We watched the woolly roam freely on the hillside.
گوسفندی را دیدیم که در دامنهی تپه آزادانه گشتوگذار میکرد.
کثیف، درهم ریخته، ژولیده، پشمالو
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «woolly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/woolly