فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Woolly

ˈwʊli ˈwʊli

شکل جمع:

woollies

صفت تفضیلی:

woollier

صفت عالی:

woolliest

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت در انگلیسی آمریکایی: wooly

این لغت به شکل woolie نیز نوشته می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

پشمی، پشم‌دار، پشم‌مانند، پشمالو، پشمین، پشمینه، کرک‌دار، پرزدار

My mother knitted a woolly scarf for her friend’s birthday.

مادرم برای تولد دوستش شال‌گردنی پشمی بافت.

The sheep have a soft, woolly coat that keeps them warm.

گوسفندها دارای پوششی نرم و پشمالو هستند که آن‌ها را گرم نگه می‌دارد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

This kind of wood has a woolly surface.

این نوع چوب، سطح پرزمانندی دارد.

I always wear a woolly hat in the winter to keep my head warm.

در زمستان برای گرم نگه داشتن سرم همیشه از کلاه پشمی استفاده می‌کنم.

adjective

مبهم، گنگ، غیرواضح، آشفته، غیرشفاف، مغشوش، درهم‌برهم، ناواضح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The professor's lecture was full of woolly arguments.

سخنرانی پروفسور پر از استدلال‌های مبهم بود.

I prefer straightforward plans over those vague and woolly ideas.

من برنامه‌های صریح را به آن ایده‌های مبهم و ناواضح ترجیح می‌دهم.

noun countable informal

انگلیسی بریتانیایی قدیمی لباس پشمی (به‌ویژه بلوز، پلیور و انواع مختلف لباس زیر)

The store featured a variety of woollies in different colors and styles.

این فروشگاه انواع لباس‌های پشمی را در رنگ‌ها و سبک‌های مختلف عرضه می‌کرد.

I decided to wear my winter woollies to stay warm during the chilly night.

تصمیم گرفتم لباس‌های پشمی زمستانی‌ام را بپوشم تا در این شب سرد گرم بمانم.

noun

(انگلیسی استرالیایی) گوسفند

The woolly grazed peacefully in the sunny meadow.

گوسفند در چمنزار آفتابی با آرامش چرا می‌کرد.

We watched the woolly roam freely on the hillside.

گوسفندی را دیدیم که در دامنه‌ی تپه آزادانه گشت‌وگذار می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد woolly

  1. adjective covered with hair
    Synonyms:
    hairy furry fuzzy wooly fluffy soft fleecy downy hirsute woolen woolly-haired wool-bearing lanose lanate pilose laniferous flocculent nappy blurry unclear confused disorganized kinky wooly-haired
  1. adjective confused and vague; used especially of thinking
    Synonyms:
    confused muddled addled befuddled muzzy wooly woolly-headed wooly-minded
  1. adjective covered with dense cottony hairs or hairlike filaments
    Synonyms:
    lanate
  1. noun
    Synonyms:
    shag flock cashmere batting alpaca shetland

Idioms

wild and woolly

کثیف، درهم ریخته، ژولیده، پشمالو

لغات هم‌خانواده woolly

ارجاع به لغت woolly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «woolly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/woolly

لغات نزدیک woolly

پیشنهاد بهبود معانی