پیچخورده، گرهخورده، موی وزکرده، فرفری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The Negros had kinky hair.
سیاهپوستان موهای وزکرده داشتند.
Kinky yarns that could not be untangled.
کلافهای درهمپیچیدهای که نمیشد آنها را از هم باز کرد.
The movie is full of kinky sex scenes.
فیلم پر از صحنههای جنسی غیرطبیعی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «kinky» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/kinky