شکل جمع:
deviantsمنحرف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a sexual deviant
کجرو در امور جنسی
His deviant behavior drew everyone's attention.
رفتار منحرف او توجه همه را جلب کرد.
They called him a political deviant and kicked him out of the party.
او را کجرو سیاسی نامیدند و از حزب اخراج کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deviant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deviant