آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Off-key

ˈɒfˈkiː ˈɒfˈkiː ˈɒfˈkiː

معنی off-key | جمله با off-key

adjective

(موسیقی) نا‌موزون، در کلید اشتباهی، در نت اشتباهی، نا‌هم‌ساز

adjective

(مجازی) نامناسب، ناجور، ناهنجار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Some of her claims were rather off-key.

برخی از ادعاهای او نسبتاً بی‌جا بودند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد off-key

  1. adjective not sounding right
    Synonyms:
    dissonant inharmonious discordant unmusical out of tune sour jarring abnormal irregular anomalous deviant divergent unnatural out of pitch not harmonious untuned flat clinker off-tone sour note out of keeping
    Antonyms:

ارجاع به لغت off-key

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «off-key» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/off-key

لغات نزدیک off-key

پیشنهاد بهبود معانی