فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unmusical

ˌʌnˈmjuːzɪkl ˌʌnˈmjuːzɪkl

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

ناموسیقیایی، غیرموسیقیایی، غیرموزیکال، غیرگوش‌نواز، گوش‌خراش، ناموزون

an unmusical voice

صدایی گوش‌خراش

The birds are not noisy but most of their notes are unmusical.

پرندگان پُرسروصدا نیستند اما بیشتر نت‌های آن‌ها غیرموسیقیایی و غیرگوش‌نواز است.

adjective

غیرموسیقی‌دان، بی‌علاقه به موسیقی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

All mothers, even the unmusical ones, sing to their babies.

همه‌ی مادران -حتی آن‌هایی که که از موسیقی چیزی نمی‌دانند- برای نوزادان خود آواز می‌خوانند.

unmusical family

خانواده‌ای که علاقه‌ای به موسیقی ندارند

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unmusical

  1. adjective not musical in nature
    Synonyms:
    nonmusical
    Antonyms:
    musical melodious
  1. adjective characterized by unpleasant discordance of sound
    Synonyms:
    discordant disharmonious dissonant unharmonious unmelodious inharmonious cacophonous unmelodic inharmonic rude

لغات هم‌خانواده unmusical

ارجاع به لغت unmusical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unmusical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unmusical

لغات نزدیک unmusical

پیشنهاد بهبود معانی