امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Musician

mjuːˈzɪʃn mjuːˈzɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    musicians

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
موسیقی موسیقی‌دان، موزیسین (کسی که توانایی آهنگسازی یا رهبری یا اجرا را دارد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The musician played the piano with great skill and passion.
- موزیسین با مهارت و اشتیاق فراوان پیانو می‌نواخت.
- She aspired to become a renowned musician.
- او آرزو داشت که موسیقی‌دان مشهوری شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد musician

  1. noun person who performs music
    Synonyms:
    artist artiste composer conductor diva entertainer instrumentalist performer player session player soloist virtuoso vocalist

لغات هم‌خانواده musician

ارجاع به لغت musician

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «musician» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/musician

لغات نزدیک musician

پیشنهاد بهبود معانی