امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Musical

ˈmjuːzɪkl ˈmjuːzɪkl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    musicals
  • صفت تفضیلی:

    more musical
  • صفت عالی:

    most musical

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective A2
موزیکال، دارای آهنگ، موسقی‌دار، موسیقیایی، آهنگین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He has musical talent.
- او استعداد موسیقی دارد.
- Sa'di's prose is musical.
- نثر سعدی آهنگین است.
- a musical show
- نمایش دارای موسیقی (خنیایی)
- a musical comedy
- شادمایش خنیایی (موسیقیایی)
- Evita was a very successful musical.
- «اویتا» نمایش خنیایی بسیار موفقی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد musical

  1. adjective harmonic, lyrical
    Synonyms: agreeable, blending, chiming, choral, consonant, dulcet, euphonious, harmonious, lilting, mellow, melodic, melodious, operatic, orchestral, pleasing, rhythmic, silvery, songful, sweet, sweet-sounding, symphonic, symphonious, tuned, tuneful, vocal
    Antonyms: cacophonous, discordant, dissonant, inharmonious, unmusical

لغات هم‌خانواده musical

ارجاع به لغت musical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «musical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/musical

لغات نزدیک musical

پیشنهاد بهبود معانی