فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Symphonious

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    متوافق، موزون، هم‌آهنگ، هم‌آوا، هم‌نوا
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد symphonious

  1. adjective Characterized by harmony of sound
    Synonyms: symphonic, consonant, harmonic, harmonious, musical

ارجاع به لغت symphonious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «symphonious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/symphonious

لغات نزدیک symphonious

پیشنهاد بهبود معانی