آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Harmonic

hɑːrˈmɑːnɪk hɑːˈmonɪk

معنی harmonic | جمله با harmonic

noun adjective

( harmonious ) هماهنگ، موزون، هارمونیک، هم‌ساز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

a harmonic call for reforms

درخواست هم‌نوا برای اصلاحات

harmonic conjugate

مزدوج توافقی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

harmonic current

جریان سینوسی (جریان به‌سامان)

harmonic distortion

اغتشاش هارمونیک (به‌سامان)

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد harmonic

  1. adjective characterized by harmony of sound
    Synonyms:
  1. adjective Of or relating to harmony as distinct from melody and rhythm; - Ralph Hill
    Antonyms:
    nonharmonic

ارجاع به لغت harmonic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «harmonic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/harmonic

لغات نزدیک harmonic

پیشنهاد بهبود معانی