( harmonious ) هماهنگ، موزون، هارمونیک، همساز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a harmonic call for reforms
درخواست همنوا برای اصلاحات
harmonic conjugate
مزدوج توافقی
harmonic current
جریان سینوسی (جریان بهسامان)
harmonic distortion
اغتشاش هارمونیک (بهسامان)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «harmonic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/harmonic