بیآزاری، بیخطری، بیزیانی، بیضرری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He doubted claims about the drug's harmlessness.
او دربارهی ادعاهای مربوط به بیضرری این دارو، تردید داشت.
Persuaded of his harmlessness, she allowed him to go with her.
از بیآزاری او اطمینان حاصل کرد و به او اجازه داد که با او برود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «harmlessness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/harmlessness