فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Unharmed

ʌnˈhɑːrmd ʌnˈhɑːmd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    صدمه‌ندیده، آسیب‌ندیده، صحیح‌وسالم
    • - The missing boy was returned to his home unharmed.
    • - پسر گم‌شده، صحیح‌وسالم به خانه‌اش بازگردانده شد.
    • - The hostages were released unharmed some time afterwards.
    • - مدتی بعد، گروگان‌ها بدون هیچ‌ آسیبی آزاد شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد unharmed

  1. adjective unhurt
    Synonyms: all right, free from danger, in one piece, intact, not hurt, okay, out of danger, out of harm’s way, protected, safe, safe and sound, sound, undamaged, uninjured, unscarred, unscathed, unscratched, untouched

لغات هم‌خانواده unharmed

ارجاع به لغت unharmed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unharmed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unharmed

لغات نزدیک unharmed

پیشنهاد بهبود معانی