امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Unhealthy

    ʌnˈhelθi ʌnˈhelθi
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      unhealthier

    • صفت عالی:

      unhealthiest

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B1
    ناتندرست، ناسالم، ناخوش، ناخوشی‌آور، غیر‌سالم، بیمار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - He was unhealthy for a long time.
    - مدتی مدید بیمار بود.
    - the unhealthy habit of cigarette smoking
    - عادت مضر سیگار کشیدن
    - It was unhealthy to criticize the government.
    - انتقاد از دولت خطرناک بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد unhealthy

    1. adjective sick
      Synonyms:
      ill sickly unwell poorly ailing diseased in poor health in ill health under the weather out of shape run-down weak feeble frail delicate shaky debilitated invalid infirm unsound down below par out of action peaked dragging laid low in a decline
      Antonyms:
      healthy well strong
    1. adjective very bad in effect on well-being
      Synonyms:
      harmful dangerous negative bad detrimental risky hazardous unhealthy unwholesome deleterious noxious poisonous unsound corrupt perilous treacherous undesirable degenerate rotten wicked corrupting degrading morbid unsanitary baneful demoralizing insalubrious nefarious noisome virulent chancy jeopardous perverse villainous
      Antonyms:
      healthy good

    ارجاع به لغت unhealthy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «unhealthy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unhealthy

    لغات نزدیک unhealthy

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه