معنی detrimental به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌdetrəˈmentl ˌdetrəˈmentl

آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

صفت تفضیلی:
more detrimental
صفت عالی:
most detrimental

معنی و نمونه‌جمله

adjective

زیان‌آور، مضر، خسارت‌آور، دردناک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Cigarette smoking is detrimental to your health.

- کشیدن سیگار برای سلامتی شما زیان‌آور است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد detrimental

adjective damaging, disadvantageous

Synonyms: adverse, bad, baleful, deleterious, destructive, disturbing, evil, harmful, hurtful, ill, inimical, injurious, mischievous, negative, nocuous, pernicious, prejudicial, unfavorable

Antonyms: advantageous, assisting, beneficial, helpful, profitable

ارجاع به لغت detrimental

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «detrimental» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/detrimental

لغات نزدیک detrimental

- detribalize
- detriment
- detrimental
- detrital
- detrited

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel