امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Adverse

ædˈvɜrːs ˈædvɜːs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more adverse
  • صفت عالی:

    most adverse

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
مخالف، مغایر، ناسازگار، مضر، روبه‌رو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- due to adverse weather conditions...
- به واسطه‌ی شرایط جوی نامساعد...
- It will have an adverse effect on the country's economy.
- بر اقتصاد کشور اثر نامطلوبی خواهد داشت.
- the adverse effects of a drought
- اثرات بد خشکسالی
- adverse wind
- باد مخالف
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adverse

  1. adjective unfavorable, antagonistic
    Synonyms: allergic to, conflicting, contrary, detrimental, disadvantageous, down on, down side, have no use for, inimical, injurious, inopportune, negative, opposed, opposing, opposite, oppugning, ornery, reluctant, repugnant, stuffy, unfortunate, unfriendly, unlucky, unpropitious, unwilling
    Antonyms: advantageous, aiding, auspicious, favorable, fortunate, helpful, lucky, propitious

ارجاع به لغت adverse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adverse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/adverse

لغات نزدیک adverse

پیشنهاد بهبود معانی