متناقض، مخالف، تنفرانگیز، زننده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Slavery was utterly repugnant to him.
برای او بردگی کاملاً نفرتانگیز بود.
a repugnant odor
بوی بسیار زننده
actions which were repugnant to his words
اعمالی که با حرفهای او متناقض بود
repugnant forces
نیروهای متخاصم
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «repugnant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/repugnant