Unfitted

American: ˌʌnˈfɪtɪd British: ˌʌnˈfɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
فاقد شرایط لازم، بی‌صلاحیت، فاقد اختیار یا حق (درباره‌ی چیزی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unfitted

  1. verb Make unfit or unsuitable
    Synonyms: disqualified, indisposed, disabled

ارجاع به لغت unfitted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unfitted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unfitted

لغات نزدیک unfitted

پیشنهاد بهبود معانی