سومشخص مفرد:
disqualifiesوجه وصفی حال:
disqualifyingردصلاحیتشده، سلب صلاحیتشده، فاقد صلاحیت تشخیصدادهشده، ردشده، دیسکالیفهشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was hit by a disqualified driver.
رانندهای سلب صلاحیتشده به او زد.
We regret to inform are compelled to return the disqualified goods at your expense.
ضمن عرض پوزش، به اطلاع میرسانیم که مجبوریم کالاهای فاقد صلاحیت تشخیصدادهشده را با هزینهی شما مرجوع کنیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disqualified» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disqualified