سومشخص مفرد:
fitsوجه وصفی حال:
fittingجور شده (با)، هماندازه شده (با)، (لباس) پرو شده، اندازه، جور، قالب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a fitted coat
کت پرو شده (کوتاه یا بلند شده)
a fitted mattress sheet
ملافهی کشدار برای تشک
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fitted» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fitted