فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Armed

ɑːrmd ɑːmd

سوم‌شخص مفرد:

arms

وجه وصفی حال:

arming

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2

مسلح، مجهز، آماده‌ی جنگ

Those smugglers are armed and dangerous.

آن قاچاقچیان مسلح و خطرناک هستند.

adjective

دارای دست به‌خصوص، دست‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

a long-armed person

آدم دست‌دراز

one-armed

یکدست، دارای یک دست

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد armed

  1. adjective with weapon
    Synonyms:
    equipped supplied fitted out outfitted loaded packing girded accoutered steeled

Collocations

armed ammunition

مهمات آماده‌ی انفجار

armed mine

مین آماده‌ی انفجار

armed services

یگان‌های نیروی مسلح، یگان‌های جنگ‌آماده

ارجاع به لغت armed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «armed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/armed

لغات نزدیک armed

پیشنهاد بهبود معانی