با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Armed

ɑːrmd ɑːmd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    arms
  • وجه وصفی حال:

    arming

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
مسلح، مجهز، آماده‌ی جنگ
- Those smugglers are armed and dangerous.
- آن قاچاقچیان مسلح و خطرناک هستند.
adjective
دارای دست به‌خصوص، دست‌دار
- a long-armed person
- آدم دست‌دراز
- one-armed
- یکدست، دارای یک دست
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد armed

  1. adjective with weapon
    Synonyms: accoutered, equipped, fitted out, girded, loaded, outfitted, packing, steeled, supplied

Collocations

ارجاع به لغت armed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «armed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/armed

لغات نزدیک armed

پیشنهاد بهبود معانی