فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Outlawed

aʊtˌlɔdɪd aʊtˌlɔdɪd

سوم‌شخص مفرد:

outlaws

وجه وصفی حال:

outlawing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

ممنوع، ممنوعه، غیرمجاز، غیرقانونی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Smoking has been outlawed in most public places.

استعمال دخانیات در بسیاری از اماکن عمومی غیرمجاز است.

outlawed activities, such as smuggling and theft

فعالیت‌های غیرمجاز مانند قاچاق و سرقت

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outlawed

  1. adjective prohibited by law
    Synonyms:
    illegal unlawful banned illicit outlaw illegitimate wrongful lawless stopped made illegal
  1. verb declare illegal; outlaw
    Synonyms:
    prohibited forbidden banned disallowed stopped condemned banished proscribed inhibited enjoined debarred tabooed interdicted
    Antonyms:
    allowed permitted legalized

ارجاع به لغت outlawed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outlawed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outlawed

لغات نزدیک outlawed

پیشنهاد بهبود معانی