شکل جمع:
outlaysمبلغ سرمایهگذاری شده، خرج، بیرون گستردن، خرج کردن، هزینه، پرداخت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an outlay of ten dollars for food
مبلغ ده دلار بابت خوراک
a great outlay of time and energy
صرف وقت و انرژی زیاد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «outlay» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outlay