آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ آذر ۱۴۰۲

    Outlet

    ˈaʊtlet / / -lɪt ˈaʊtlet / / -lɪt

    شکل جمع:

    outlets

    معنی outlet | جمله با outlet

    noun countable C2

    روزنه، مجرای خروج، بازار فروش، مخرج

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده
    noun countable

    دررو، فروشگاه، پریز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The smoke is expelled through an outlet on the top.

    دود از مجرای خروجی بالا بیرون داده می‌شود.

    This port is their only outlet on the Red Sea.

    این بندر یگانه بیرون‌راه (راه خروج) آن‌ها در دریای سرخ است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    America became an outlet for Europe's surplus population.

    امریکا به دریچه‌ای برای خروج جمعیت اضافی اروپا تبدیل شد.

    This room has two electrical outlets.

    این اتاق دو خروجی برق دارد.

    I plugged in the radio to the outlet by the bed.

    رادیو را به پریز کنار تختخواب زدم.

    He found an outlet for his anger in chopping wood.

    با هیزم شکستن خشم خود را فرومی‌نشاند.

    sexual outlets

    وسایل ارضای غریزه‌ی جنسی

    The magazine was an outlet for the young poets whose work nobody would print.

    مجله راهی بود برای شعرای جوانی که کسی آثارشان را چاپ نمی‌کرد.

    Our farmers have a choice of several outlets.

    کشاورزان ما می‌توانند برای (فروش) فرآورده‌های خود از چندین بازار استفاده کنند.

    They must find new outlets for their industries.

    آنان باید برای صنایع خود بازارهای جدید بیابند.

    a discount outlet

    فروشگاه حراجی، فروشگاه با تخفیف

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد outlet

    1. noun place or means of escape, release
      Synonyms:
      exit escape opening hole way out release channel vent avenue break egress aperture orifice duct spout nozzle crack tear porthole safety valve
      Antonyms:
      entrance
    1. noun store that sells discounted items
      Synonyms:
      shop market showroom factory store mill store seconds store

    سوال‌های رایج outlet

    شکل جمع outlet چی میشه؟

    شکل جمع outlet در زبان انگلیسی outlets است.

    ارجاع به لغت outlet

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «outlet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outlet

    لغات نزدیک outlet

    • - outlawry
    • - outlay
    • - outlet
    • - outlet pass
    • - outlier
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.