شکل جمع:
outletsروزنه، مجرای خروج، بازار فروش، مخرج
دررو، فروشگاه، پریز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The smoke is expelled through an outlet on the top.
دود از مجرای خروجی بالا بیرون داده میشود.
This port is their only outlet on the Red Sea.
این بندر یگانه بیرونراه (راه خروج) آنها در دریای سرخ است.
America became an outlet for Europe's surplus population.
امریکا به دریچهای برای خروج جمعیت اضافی اروپا تبدیل شد.
This room has two electrical outlets.
این اتاق دو خروجی برق دارد.
I plugged in the radio to the outlet by the bed.
رادیو را به پریز کنار تختخواب زدم.
He found an outlet for his anger in chopping wood.
با هیزم شکستن خشم خود را فرومینشاند.
sexual outlets
وسایل ارضای غریزهی جنسی
The magazine was an outlet for the young poets whose work nobody would print.
مجله راهی بود برای شعرای جوانی که کسی آثارشان را چاپ نمیکرد.
Our farmers have a choice of several outlets.
کشاورزان ما میتوانند برای (فروش) فرآوردههای خود از چندین بازار استفاده کنند.
They must find new outlets for their industries.
آنان باید برای صنایع خود بازارهای جدید بیابند.
a discount outlet
فروشگاه حراجی، فروشگاه با تخفیف
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «outlet» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outlet